|
آفرودیت |
صفحه اصلي |
Thursday, March 30, 2006
Happy B'day
Thursday, March 09, 2006
Confusion
بعضي وقتا .....
مثلن چند دقه پيش ..... استاده بهم زنگ زده و ميگه که يه شاگرد داريم که نميتونه بياد سر امتحان .... چي کارش کنيم. منم من و من ميکنم ..... نميگم چيزي .... خود استاده ميگه مگه دوشنبه رو آف نميخواستي ... ميگم چرا !! ميگه که پس به اون ميگم که نميشه .... منم شروع ميکنم داغ کردنش که به شاگردا نبايد رو داد و براي يه شاگرد که آدم کل برنامه رو عوض نميکنه. يعني من برنامه همه کلاس رو عوض کردم به خاطر چي !!!!!! عيد .... يعني come on هممون ميدونيم که من از اين آدم ها نيستم که به عيد و کريسمس و تولد و مرگ بها بدم .... چرا اين کار رو کردم نميدونم .... عشق !!!! شايد .... شايد هم ترس .... شايد هم وابستگي .... شايد هم کون گشادي. .... نکنه وجدان بوده و عذاب وارد بر اون ؟؟؟؟ نميدونم ..... يعني اصلن نميفهمم چي شد .... چه حقي داشتم که اين کار رو بکنم ؟ حالا سال 1384 ميشه 1385 که ميشه .... به چس سگه که ميشه .... مگه پارسال که 1383 شد 1384 کسي بهمون چيزي داد ؟ قاط زدم .... بدجور
Friday, March 03, 2006
Interesting
ميگن هيتلر بعد از اينکه لندن رو بمباران کرده بود ... و طبيعتن خوشحال.
رو ميکنه به دستيارانش رو ميگه حالا وقتشه که نيويورک رو بمباران کنيم. دستياراش يکم من و من ميکنن و ميگن که قربان ... هواپيماهاي ما به نيويورک نميرسن ..... مشکل سوخت هست و زمان و ..... اونم بي رودربايستي بهشون ميگه ..... يعني اون مشکل رو هم من بايد حل کنم !!! و چه مثال جالبيه ....
|